One's personality is both a composition and reflection, but if I have to choose one of them, I will choose reflection as the "self" is more important to me than "me". One's composition may change, walking across the cultural landscapes and climbing the social ladder but one's self is tied to one's reflections. The fun part is that reflections are not bound to "Time-Space" barriers ( it is not time-space) and respective mental constructs, which have grown so thick over ages, that they had reduced the image of humans to Sisyphus, rolling different sizes of boulders on hills of different heights.… As the name of this Blog indicates, knols are my perspectives on topics of interests, sweet/bitter experiences or just doodling :)

Monday, September 9, 2019

قبیلہ ھای شہری


غالبا بودن در یک گروه اجتماعی ادامه بقاء را بیشتر و خروج از گروہ اجتماعی خطر مرگ یا معدوم شدن را برای جانداران اجتماعی بیشتر می کند۔ برای ھمین شناخت ھای اجتماعی مانند فرهنگ، قومیت، ملیت، آیدال های سیاسی و مذهبی جزوہ عمیق روان انسانی (کہ یک موجود اجتماعی است) شدہ است، و افراد، به عنوان واحدهای یک جامعہ، نقد بر اینها را مانند حملہ بر وجود خود می پندارد۔

در عصر اینترنت، کہ عصر بمباردمان شدن روزانه افراد با اطلاعات و همچنین تبلیغات بازرگانی و سیاسی است، شناخت ھایی سنتی یا در حال فروپاشی هستند و یا هم در حال بازسازی هستند۔ یک بخش بزرگ بازسازی شناخت ھای سنتی شامل بازخوانی واقعہ های تاریخی میشود۔ اینچا باید یاد آور شوم، که تاریخ به معنای نقل واقعات، فقط یک مغالطہ است، حتی اگر این واقعہ امروز صبح اتفاق افتاده باشد، و هزاران افراد شاھد آن باشند، باز هم، ھر شاهد عینی که آن واقعه را بیان کند، بیان آن شخص، روایت شخصی آن فرد، از آن واقعہ است، و برداشت هر فرد از یک واقعہ می تواند مختلف باشد۔ تذکر این مطلب برای مصرف کنندگان اینترنت، یک حرف تکراری است، چرا که هر مصرف کننده، بناء بر تجربہ ھای فردی می داند کہ، برای دانستن نزدیکتر بہ حقیقت، از گزارشهای یک وقوعہ، باید دنبال چندین منابع برود تا بتواند چراھای خود را پاسخ بدھد۔ ‍

:آمدم بر سر مطلب

یک بخش بزرگ افرادی کہ در شهرهای بزرگ زندگی می کنند، شناخت ھای سنتی خود را در حال از دست دادن هستند۔ از آنجایی که، حس داشتن تعلق بہ یک گروہ اجتماعی، ریشه عمیق در روان انسان دارد، بخشی تلاش می کنند، تا شناخت ھای جدیدی بسازند و یا ھم در تلاش یافتن شناخت جدید هستند، کہ با فرهنگ شهرهای بزرگ همخوانی دارند۔ این تلاش ھا منجر بہ راہ اندازی قبیلہ ھای شہری شدہ است۔ شبکہ ھای اجتماعی، ایجاد و توسعه اینچنین تلاش ها را تسهیل می کنند۔ برای مثال، شناخت با "ما نود و نو درصد هستیم"، "من ھم (هشتگ)"، "پرچم رنگین کمان (دگرباشان)"، "جنبش حقوق حیوانات"، "وگانیسم و زیر بخش ھای آن"، "جنبش ارگانیک"۔۔۔۔۔ و امثال دیگر نمونہ ھایی از اشکال ابتدایی قبیلہ ھای شھری ھستند۔

بناء بر تنوع فرهنگی جامعه مسلمین، ھر گروه فرهنگی، مراسم عاشوراء را بہ سبک خودشان اجرا کرده اند و میکنند۔ حال، ما شاھد شکل گیری قبیله های شہری در مراسمات عاشورایی نیز هستیم، "جنبش حسین کیست؟"، "اهدای خون بجای قمہ زنی"، "بازاندیشی روایات کربلاء"،۔۔۔۔۔۔۔ نمونہ ھایی از این تلاش ھا ھستند۔

:نتیجہ گیری

با گسترش شہرھا، مهاجرت ھا بسوی شہرھا، گسترش و سہل دسترسی در شبکه های اجتما‏عی، و ناپید شدن دیہات ھا، قبیلہ ھای شہری منسجم تر خواهند شد۔ در این میان، افراد سہ انتخاب دارند، تلاش مثبت برای مفید ساختن این قبیلہ ھا، بی طرفی، و یا ھم روی آوردن بر "ترول گری" تحت هر عنوان که باشد۔

No comments:

Post a Comment